ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
راستی این یلداست،
که در قلبم را،
پی امید نگاهت
هر نفس می کوبد؟!
دل من تنگ و غمین است در این بی خوابی;
شب دراز است و از آن براتر،
تیغ تنهایی و رگ های من و بی تابی...
کاش اینجا بودی;
من و آتیش نگاهت بغل شومینه،
گیج یک ظرف انار، با دو گیلاس شراب...
تا رسیدن به شعاع خورشید;
تا دم صبح سپید
با دو گیلاس و انار و شکلات، باز یلدا اینجاست...
منم و مستی کابوس سیاه رفتنت،
گیج و افسرده و خسته،
هر شب من یلداست...
تهران، پاییز 1392
سلام وب خوبی داری ممنون میشم به وب من هم یک سری بزنی
میکروبلاگ چند رسانه ای اشتراک مطلب لایو لوک (نگاه متفاوت به جهان امروز )
راستی مطالب وبلاگتو میتونی به اشتراک بگذاری و بازدید وبلاگتو ببری بالا
منتظرت هستم
http://www.livelook.ir
مرسی علی جان
حتما
عاااااالی بود، آفرین
من نمی دونستم شعر هم میگی
ممنون از لطفت
دیگه همین یه کارو نکرده بودیم
مثل همیشه خیلی قشنگ بود و غمگین....
گیج و افسرده و تنها،
هر شب من یلدا تر......
غمگین باشه...
چرا نباید؟
chera enghadr neveshtehatun enghadr ghamgine
غمگینه چون فازم غم بوداون موقعی که داشتم می نوشتمش
احسان جون این قسمت شعرت خیلی دوست داشتم
"آتیش نگاهت بغل شومینه"
خودمم بغل شومینه خیلی دوست دارم آتیش رو، مخصوصا اگه از هیزمای شومینه نباشه، از یه نگاه آشنا باشه...
چرا غمگین؟
وقت آزادیه....
Enjoy your freedom
آزادی و غمگینی با هم منافاتی ندارن، ندیدی کسی که آزاد باشه ولی غصه داشته باشه؟!!!
Man az neveshtahun khosham umad ,
ممنون
شعر قشنگی بود، ازوناس که نمیشه تجسم کرد باید تجربه کرده باشه آدم تا بفهمه
ممنون. بله همینطوره
بسیار باید خواند و بسیار باید اندیشید تا بتوان فهمید حرف دل دگر کس را.
همینطوره واقعا