بوی خاک بارون خورده...

بوی خاک بارون خورده...

اشتراک لحظه های ناب
بوی خاک بارون خورده...

بوی خاک بارون خورده...

اشتراک لحظه های ناب

کاش

کاش که می دانستم;

عاقبت می شود آخر یا نه؟

کاش می دانستم;

که تو خود می دانی که بمانی یا نه...

کاش یک لحظه به جای این حال;

حال من جور دگر بود و حواسم اینجا...

کاش می دانستی که چه حالی دارم

که چگونه لای رویا و خیالم،

عطر دیرین تو را می کارم.

حال من حال عجیبی است;

که یک دریاچه،

قبل سرمای زمستان دارد...


احسان حقیقت خرازی، پاییز 1392، تهران