بوی خاک بارون خورده...

بوی خاک بارون خورده...

اشتراک لحظه های ناب
بوی خاک بارون خورده...

بوی خاک بارون خورده...

اشتراک لحظه های ناب

عزیزم، دخترم، عشقم

من از داغ دل دیوانه ام می ترسم و می گریم و در سوگ این دل های مدفون گشته در زیر همه آوار و آجر، 

خون به دامان می فشانم

کنون از گرد مرگی کز همه دیوارهای نیمه تن پیداست، می فهمم که جان دادن چه سخت است...

وزان دردانه تر، بوی به هم آمیخته ی خون است و خاکی : که می دانی همین نزدیکی ات،

 جایی که تا دیروز سقف و جان پناه خانه ات بوده است،

برایت چون نشانی از تن دردانه ات ، آتش به جان بی فروغت می زند هر دم.

فضا سرد است:

دل این روح آواره پر از درد است،

شب و ناله به قلب پاره و جسم به جا  مانده به زیر این همه خاکم، دگر رحمی ندارد...

تنم چون تکه سنگی که گویی چون هزاران سال مرده است،

کنار تکه های سنگ و آجر ، چوب و کاگل:

که چون مخلوطی از میراث وحشتناک هستی بر همه دنیام آوار است، می لرزد.

 

چرا پس راحت و آسوده خوابیدی تو زیر این همه تخریب بی انصاف؟

فسون سرد قلبم را تو می دانی عزیزم، دخترم، عشقم...

چرا دیگر نمی گویی که مشتاقی برای قصه های تلخ بابا؟!

نه اشکی نه صدایی...

نه دیگر کوششی دارم برای دیدنت،

ای آخرین تصویر زیبای همه دنیای نا مردَم.

تو بردی زلزله... بردی...

تو تنها تکه ی جامانده ی گنج زمینی مرا بردی: که جانانه برایش من خدای خسته ام را نیز می بازم...

صدای نبض بی جانم نمی آید...

چه خوشحال و چه آرامم...

چه آسوده به سمتت می گشایم بالهایم...

ای همه هستی بابا...   

   عزیزم، دخترم، عشقم.


تهران- 24 مرداد 91

نظرات 4 + ارسال نظر
عرفان سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:30 ب.ظ http://dastforosh.blogsky.com

افرین به غیرتت.

ممنون عرفان جان
کاش خیلی کارای بیشتری از دست هممون برمیومد

paras2 سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:51 ب.ظ

http://www.ibto.ir/DesktopModules/News/NewsView.aspx?TabID=1&Site=ibto&Lang=fa-IR&ItemID=2901&mid=12289&wVersion=Staging


biayn ta oonjaE ke az dastemoon bar miad beheshoon komam konim

امیدوارم هیچکدوم تنبل نباشیم و نگیم بقیه هستن کمک می کنن.
باید نشون بدیم 70 میلیون یه نفرن!

paras2 سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:03 ب.ظ

she'ret kheili ghashang va kheili gham angiz bood
oonaE ke raftan..ba inke raftaneshoon kheili vahshatnak o zajr avar bood...valli raftan...tefli oonaE ke moondan...ham bayad gham az dast dadane aziztarin kasaneshoono tahamol konnan ham avaregio nadashtan sarpanah.....ham hazarta zakhm roo jesmo rooheshoon...
az oon ghesmate" to borD zelzele" she'ret kheili khosham oomad...ham mikhad bege zelzele to barande shoD ham inke tanha tekeye jamande ye ganje zamini ro azash gereft o bord

ممنون از محبتت
خودمم وقتی داشتم اون قسمت شعر رو می گفتم قشنگ احساس کردم یه لحظه از درون تهی شدم

نرگس شنبه 29 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:07 ب.ظ http://ava7.blogfa.com

نیستید...

نه متاسفانه...
سرم یه کم شلوغ شده ولی آخرین شعرم رو می ذارم به زودی
ممنون از توجه تون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد