ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وااای که عکس خالی از مهر و وفایت سرد است
و ز شانس بد عشق
دل آن مرد پر از آه و اسف پر درد است.
در همین نزدیکی... فتنه ها می رویند
و همین زودی ها ... نام پر ننگ تو را،
از زمین می جویند.
تو تماشا کردی:
که چگونه یک مرد ،
روی قبر پر ز اندوه و غم زندگی اش می گرید...
کاش آنجا باشی،
وقتی از عمق زمان نفرت و فواره خون می بارد،
کاش باشی و بگویی که چرا
مهره های بازی عشق و فریبت را زود
جابجا چیدی و نفرین زمین و آسمان را با خیانت تو خریدیش به جان!
دل سنگین خدا پر درد است!
ولی از حرم دعای یک فرشته،
جان آواز و طنین پرنوای این حقیقت گرم است:
زندگی جاری و ساریست هنوز...
چه تو باشی چه نباشی،
نبض امید همیشه می زند.
به سکوت سبز عارف سوگند
که گران بود آنچه دادی از دست...
تو به اندک رنگی
و به مفت آواز سرخ چنگی
دادی از کف گوهری را که امانت بار دامانت بود.
فتنه ها می رویند،
مهره هایت همگی می شورند،
و تو را نیست پناهی جز خیانت، جز مرگ...
به شکوه تلخ و غمناک حقیقت سوگند:
چه تو باشی، چه نباشی پرده ها می افتند،
مهره هایت همگی می شورند،
و پر از تنهائی نام پرننگ تو را از زمان می جویند...